اونیکوما (Onikuma) یک برند چینی معتبر و جهانی در زمینه تولید لوازم جانبی گیمینگ است که از سال 2016 با تمرکز بر طراحی، کیفیت و قیمت مناسب فعالیت میکند. این برند با محصولاتی مانند هدستهای گیمینگ، کیبورد، ماوس و اسپیکر، تجربهای حرفهای و راحت را برای گیمرها فراهم میسازد. ترکیب صدای باکیفیت، طراحی ارگونومیک و دوام بالا باعث شده Onikuma به انتخابی محبوب در میان گیمرهای حرفهای و نیمهحرفهای تبدیل شود.
اما آنچه برند Onikuma را از سایر برندهای گیمینگ متمایز میکند، تنها در کیفیت بالا، طراحی حرفهای یا قیمت مناسب آن خلاصه نمیشود؛ پشت این نام، داستانی نهفته است که ریشههای آن به روزهای نوجوانی و تجربهای فراموشنشدنی بازمیگردد. سفری که از میان تپههای سبز و رودهای خروشان آغاز شد و ما را به قلب طبیعت و به غاری اسرارآمیز رساند؛ جایی که با موجودی مواجه شدیم که نه تنها زندگیمان را تغییر داد، بلکه الهامبخش شکلگیری برندی شد که امروز آن را به نام Onikuma میشناسید. اکنون شما را به شنیدن ادامه این داستان دعوت میکنیم – داستانی که در دل آن، روح Onikuma زنده است.
داستان ما از نوجوانی آغاز شد – در میان تپههای نرم و رودهای خروشان، در دل شالیزارها و مزارع هندوانه.
ما ساعتهای زیادی را در دل طبیعت میگذراندیم، با تیرکمانهایی که خودمان ساخته بودیم به دل کوهها میزدیم و دنبال پرندهها میگشتیم. هر روز بلندتر میرفتیم، عمیقتر میجستیم؛ تا اینکه روزی، غاری را پیدا کردیم که همهچیز را تغییر داد.
غاری پر از ابزارهای عجیب و اشیایی که انگار از دنیای دیگری آمده بودند. گمان میکردیم شاید پیر دانایی آنجا زندگی میکند، اما سخت در اشتباه بودیم…
یک صبح پاییزی، وقتی در غار مشغول کنجکاوی بودیم، صاحب واقعیاش بازگشت.
موجودی با قدی نزدیک به سه متر، با پوستی سرخرنگ و بازوهایی از فلز سرد. چهرهاش بیاحساس بود، چشمانش پشت عینکی تیره پنهان، و بویی غریب – ترکیبی از شیرینی و فساد – فضای غار را پر کرده بود. وقتی عینکش را برداشت، گویی دو دروازه به جهانی دیگر در چشمانش باز شد. با تیرکمانهای سادهمان به سمتش شلیک کردیم، اما بیاثر بود. از ترس خشکم زده بود.
درست زمانی که انتظار داشتیم از دل آن موجود نعرهای سهمگین برخیزد، شروع به خواندن کرد. آوازی جادویی و ناآشنا که مثل موجی از رعد در کوه طنین انداخت. فرار کردیم، گوشهایمان را گرفتیم، اما صدایش تا اوج که رسید، شنواییمان را با خود برد.
وقتی به خود آمدیم، از غار دور شده بودیم، اما آن صدا هنوز در ذهنمان میپیچید؛ یک ملودی بیکلام که از آن روز، هرگز رهایمان نکرد – سرآغاز آنچه بعدها به نام «اونیکوما» شناخته شد.
در راه بازگشت، کمکم دوباره صداها برگشتند. اما این بار، همهچیز را جور دیگری میشنیدیم: صدای جاری شدن رود، آواز پرندهها، حتی صدای برف زیر پاهایمان. انگار دنیا تازه با ما سخن گفته بود. آن روز فهمیدیم که «اونیکوما» آمده بود تا گوشهایمان را باز کند – تا صدای پنهان دنیای اطرافمان را بشنویم.
از آن لحظه به بعد، مأموریت ما روشن شد: باید این صدا را به دیگران هم برسانیم. این شد آغاز راه Onikuma Gaming؛ برندی که با الهام از آن موجود، با گوشهایی باز و ذهنی بیدار، تصمیم گرفت دنیای بازی را به تجربهای واقعی و زنده تبدیل کند.